كانون فرهنگي وهنري امام حسن مجتبي (ع)
امور فرهنگي وهنري قرآني تربيتي اعتقادي
نويسندگان
آخرين مطالب
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان كانون فرهنگي وهنري امام حسن مجتبي (ع) و آدرس canonemamhssan.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





- ایمان چوپان
روزی ابن عمر به غلامی که گوسفند می چراند، برخورد کرده به او گفت: یک گوسفند به من بفروش . چوپان گفت: مال من نیست مالک هم چنین اجازه ای به من نداده است . ابن عمر گفت: گوسفند را به من بفروش و پولش را خودت بردار و به مالک بگو، گوسفند را گرگ خورده است . چوپان گفت: پس خدا کجاست . یعنی اگر مالک من حاضر نیست پس خدا که حاضر و ناظر است .
این سخن چوپان در ابن عمر اثر کرد بطوری که نزد مالک آن غلام رفت، او را خرید و آزاد کرد بعد هم گوسفندان را هم خرید وبه غلام بخشید و پس از آن، همواره ابن عمر این جمله را تکرار می کرد «فاین الله » (4)
108 - عبد و مولای حقیقی
روزی یکی از بزرگان به بازار برده فروشان رفت تا غلام و عبدی بخرد، غلامی را دید، پس نزد او آمد و گفت نام تو چیست؟ گفت هر چه بخواهی! پرسید تو را بخرم، گفت: اگر بخواهی . پرسید، خوراک تو چیست؟ گفت: هر چه بخورانی . پرسید لباست چیست؟ گفت: هر چه بپوشانی . از مسکنش پرسید، گفت: هر جا که جا دهی، گفت: ای غلام، این چه پاسخ هایی است؟ ! غلام گفت: آقا! غلام با خواست و اراده چکار؟ ! آن شخص متنبه شد و و بر سر خود زد و گفت: ای کاش یک روز در عمرم با مولای حقیقی ام، این چنین بودم، و همین جمله عبد، موجب بیداری او از خواب غفلت گردید .
109 - حفظ امانت
اعرابی ای به ناقه اش سوار بود . کنار درب مسجد الحرام پیاده شد و گفت: خدایا این ناقه و آنچه بر آن است، نزد تو امانت . سپس داخل مسجد الحرام شد و طواف کرد و نماز خواند و آنگاه بیرون آمد و ناقه اش را ندید . سر به آسمان بلند نمود و گفت: پروردگارا! ناقه را به تو سپردم . اینک ناقه و توشه ام را از تو می خواهم . نا گاه مردم دیدند که زمام ناقه دست کسی است و می آید . چون نزدیک شد، دیدند دست او قطع شده است . پس ناقه را به اعرابی داد و گفت: ناقه ات را بگیر، من خیری از او ندیدم، گفت: مگر چه شده، آن مرد گفت: چون ناقه را دزدیدم و بر آن سوار شدم، پشت کوه ابوقبیس که بودم ناگهان اسب سواری پدیدار شد، دستم را با شمشیر برید و گفت: ناقه را به صاحبش برگردان، من هم به ناچار ناقه ات را آوردم .

هزار نکته باریک تر ز مو اینجاست


پی نوشت

1 . هزار و یک نکته از قرآن کریم، اکبر دهقان، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، ص 289 .


2 . همان، ص 391 .


3 . همان، ص 291 .


4 . لوامع البیات، فخررازی، ص 206 .


پدید آورنده : محمد فولادی ، صفحه 13


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ شنبه 21 مرداد 1391برچسب:هزار نکته باریک تر ز مو اینجاست, ] [ 11:33 ] [ اكبر احمدي ]
.: Weblog Themes By Weblog Skin :.
درباره وبلاگ

اين وبلاگ متعلق به كانون فرهنگي وهنري امام حسن مجتبي (ع) شهر سلامي است ؛ اين وبلاگ در خصوص انعكاس فعاليت هاي ( فرهنگي وهنري ؛ قرآني ؛ اعتقادي ديني مذهبي ؛ وتربيتي راه اندازي شده است
موضوعات وب
امکانات وب
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





اك
اك

آمار وبلاگ:

بازدید امروز : 415
بازدید دیروز : 10
بازدید هفته : 437
بازدید ماه : 1416
بازدید کل : 162702
تعداد مطالب : 733
تعداد نظرات : 12
تعداد آنلاین : 1

اك

اك اك اك اك